در جریان این سرقت علاوه بر صاحب طلافروشی، یکی از دزدان مسلح نیز به قتل رسیده بود. عصر هفتمین روز بهمن سال 82، زمانی که مرد طلافروش در مغازهاش در مشگین شهر کرج سرگرم انجام کارهای روزانهاش بود، 2 مرد نقابدار وارد طلافروشی شدند. هر دو مرد سلاح کلاشینکف به دست داشتند و به محض ورود به طلافروشی شروع به تیراندازی کردند. برای چند لحظه صدای شلیک گلولهها، فضای طلافروشی را پر کرد و مرد طلافروش و یکی از دزدان مسلح ناگهان روی زمین افتادند و لباسهایشان غرق خون شد. سارق دیگر که با دیدن این صحنه وحشت کرده بود، سراسیمه شروع به جمعآوری مقداری از طلاها کرد و با عجله از مغازه بیرون دوید و سوار بر یک پراید یشمیرنگ شد و پا به فرار گذاشت.
شلیک اشتباهی
دقایقی از فرار دزد مسلح گذشته بود که خودروهای پلیس با اطلاع از حادثه، راهی طلافروشی شدند. ماموران در داخل مغازه، اجساد خونین 2مرد را دیدند که یکی از آنها نقاب بهصورت داشت و در کنارش یک سلاح کلاشینکف افتاده بود. دیگری اما صاحب مغازه بود که بر اثر اصابت گلوله دزدان به قتل رسیده بود. همهچیز نشان میداد که یکی از دزدان هنگام سرقت علاوه بر مرد طلافروش، همدستش را نیز هدف گلوله قرار داده و به قتل رسانده است.
پراید مسروقه
کارآگاهان در نخستین اقدام به تحقیق از شاهدان پرداختند. آنها پس از شنیدن صدای تیراندازی در طلافروشی دیده بودند که جوان نقابداری با عجله از مغازه خارج شده و سوار بر یک پراید یشمی رنگشده و پا به فرار گذاشته است. از آنجا که کسی چهره سارق را ندیده بود، مشخصات خودروی او در اختیار تیمهای گشت پلیس قرار گرفت و مأموران به گشتزنی در خیابانهای منتهی به محل سرقت پرداختند تا اینکه خودروی پراید در حالیکه کنار جاده ملارد رها شده بود، پیدا شد. با استعلام شماره پلاک این خودرو مشخص شد که 2سارق مسلح صبح همان روز این خودرو را در جاده کرج دزدیده بودند. صاحب خودرو پس از حضور در اداره آگاهی گفت: آن روز صبح مقابل در یک کارخانه توقف کرده بودم که ناگهان 2مرد مسلح به من حمله کردند. با دیدن اسلحه آنها وحشت کردم و وقتی که خواستند پیاده شوم، به دستورشان عمل کردم و آنها هم ماشینم را دزدیدند و فرار کردند.
سرنخی در غرب کشور
تنها سرنخی که پلیس برای حل معمای این سرقت خونین داشت، جسد سارقی بود که در صحنه سرقت پیدا شده بود. ماموران در ادامه بررسیها و با انگشتنگاری از جسد توانستند هویت قربانی را شناسایی کنند. او مردی به نام شهاب بود که در یکی از شهرهای غربی کشور زندگی میکرد. 2 اکیپ از کارآگاهان با دریافت نیابت قضایی شبانه راهی محل زندگی مقتول شدند و در پرس و جو از اعضای خانواده وی دریافتند که شهاب 2روز قبل از سرقت همراه یکی از دوستانش به نام مجتبی به قصد رفتن به تهران از خانه خارج شده و دیگر خبری از وی نشده است.
با این اطلاعات، ماموران که حدس میزدند مجتبی همان همدست فراری دزد مسلح باشد راهی محل زندگی او شدند اما وی از آنجا فرار کرده بود و کسی از مخفیگاهش اطلاع نداشت. شکی برای تیم تحقیق باقی نمانده بود که مجتبی حلقه گمشده سرقت خونین و همان کسی است که نهتنها صاحب طلافروشی را به قتل رسانده که همدست خودش را نیز با شلیک گلوله از پای درآورده است. جستوجوها برای دستگیری این مرد جوان ادامه یافت و مشخصات و عکس او به پلیس سراسر کشور مخابره شد اما هر بار که ردی از وی به دست میآمد، او موفق میشد قبل از رسیدن پلیس فرار کند.
بررسیهای تخصصی برای دستگیری مرد جنایتکار ادامه داشت اما مدتی بعد، زمانی که معلوم شد این مرد از مرزهای غربی کشور خارج شده و به یکی از کشورهای همسایه گریخته است، تحقیقات پلیس به بنبست رسید. با این حال مشخصات وی در اختیار اینترپل ایران قرار گرفت و به دستور قاضی پرونده تبادل اطلاعات بین اینترپل ایران و کشور همسایه برای به دام انداختن متهم فراری شروع شد اما این اقدامات هم نتیجهای در بر نداشت.
پایان فرار 10 ساله
اوایل امسال کارآگاهان باخبر شدند ردپای مجتبی در جریان یک سرقت در جنوب کشور به دست آمده است. تیمی از کارآگاهان به سرعت راهی شهر جنوبی شدند و دریافتند که قاتل فراری به خانه یکی از آشنایانش در این شهر رفتوآمد داشته اما پس از ارتکاب سرقت در آن شهر، دیگر در آنجا دیده نشده است. حتی آشنایان او نیز اطلاعی از مخفیگاه جدید وی نداشتند و این بار تحقیقات برای دستگیری او به بنبست رسید. با این حال کارآگاهان که مطمئن بودند مجتبی به کشور برگشته و هنوز در ایران به سر میبرد، تلاش برای به دام انداختن وی را ادامه دادند تا اینکه اردیبهشت ماه امسال اتفاق عجیبی افتاد.
مجتبی بیخبر از اینکه پلیس در تعقیب اوست، به تهران گریخته و برای گرفتن گواهینامه رانندگی ثبت نام کرده بود اما وقتی نام او در سیستم پلیس ثبت شد، معلوم شد که وی همان جنایتکار تحت تعقیب است. با گزارش این ماجرا به پلیس آگاهی، کارآگاهان به سرعت راهی محل شدند و سرانجام مرد جنایتکار را دستگیر کردند.
میخواستیم اسلحه بفروشیم
قاتل 38 ساله به اداره آگاهی منتقل شد و در بازجوییها به جنایت در طلافروشی اعتراف کرد. او گفت: من و شهاب قبل از حادثه 2قبضه کلاشینکف خریده و به تهران آمده بودیم تا آنها را بفروشیم. وقتی موفق به فروش آنها نشدیم، تصمیم گرفتیم به یک طلافروشی دستبرد بزنیم. به همین خاطر صبح روز حادثه ابتدا یک خودروی پراید سرقت کردیم و با آن به طلافروشی دستبرد زدیم اما هنگام سرقت نمیدانم چه اتفاقی رخ داد که گلوله به همدستم شهاب برخورد کرد و او و صاحب طلافروشی به قتل رسیدند.
سرهنگ گل صباحی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز با بیان این خبر گفت: بعد از اعترافات متهم برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات برای کشف دیگر جرائم احتمالی وی ادامه دارد.